عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وب ما خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گروه دانلود ستار و آدرس downloadstar.loxblog.com   لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. (توجه: لینکهای تبلیغاتی ثبت نخاهد شد. برای درج لینک تبلیغاتی در بخش تبلیغات متنی با مدیر سایت تماس بگیرید.)








Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 177
:: کل نظرات : 8

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 8

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 59
:: باردید دیروز : 327
:: بازدید هفته : 680
:: بازدید ماه : 617
:: بازدید سال : 2891
:: بازدید کلی : 622368

RSS

Powered By
loxblog.Com

تبلیغات
نابرابر جنگ
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:20 | بازدید : 297 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

ناگاه نابرابر جنگی شد در میان

 زد رنگ سرخ بر خاک ایران
خاک وطنم شد لاله گون
جوان وطنم شد غرق خون
دشمنم میپنداشت ما تنهاییم
بایدش گفت ما از مومنان خداییم
خدای ما خدای قهار است
خدای ما خالق ذو الفقار است
ناخدای ما راکب ذو الجناح است
توان ما دو دست علمدار سپاه است
نپندارند ک ما بی پشتو پناهیم
نپندارند ک ما بی یاورو تکیه گاهیم
جوانان ما از عشق سرشارند
جوانان ما اکبر روزگذارند
آنکه چشم ناپاک بر این خاک دارد
آنکه شیطانوار رضیلانه میپندارد
ما مینشینیمو مینشانیمشان بر سر
میریز بپایشان همه چیز حتی باور
چ خیال خام کودکانه ای دارند
کودکان هم چنین احمقانه نیپندارند
جوانان ما مردانه جنگیدندو غلتیدند
دشممنانمان چه کردند؟؟فقط خندیدند
دشمن نمیداند این برای ما تمرین است
این غلتیدن چون آب زمزم شیرین است
چرا؟چون منتظر آن فاتح سرداریم
چون چشم به راه آن بزرگواریم
میدانیم ک می اید با ندای انا ال مهدی
میدانیم ک می آید، داریم با او بزرگ عهدی
او یگانه منتقم خون خداست
او یگانه طبیب مادرش زهراست
می آید او ذو الفقار علی در دست
دشمنش از ترس چشم خاهد بست
میخاهیم ک شویم سرباز سپاهش
پس باید بیاموزیم جان دادنِ در راهش
هان دشمن ناجوان مرد
بشنو ز من تو این پند
اگر فقط کنی ز جا دستمان
گر کنی درون زمین حبسمان
اگر پاهایمان را ز تن برکنی
و گر سرهایمان را به زیر افکنی
نخاهی توانست کشت ایمانمان
نخاهی توانست برد آیینمان
برو فکر عاقبت کار باش
به دبنبال جایی برای فرار باش
نیندیشی رحمی در میان است
نیست،فقط ندای یا صاحب الزمان است



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: نابرابر جنگی شد در میان،زد رنگ سرخ،بر خاک ایران،خاک وطنم شد لاله گون،جوان وطنم شد،غرق خون ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهل روز گذشت!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:17 | بازدید : 324 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلامی از جانب زینب به برادرم حسین...!!! حسین من چهل روز از روز پرواز تو و یارانت و علی اکبر و علی اصغر و ابا الفضل گذشت....!! و حالا من به دیدارت آمدم....!!! تو شهید شدی و شهادت گوارایت باد برادرم اما....!!!! کاش میدیدی چه ها ک بر سر ما نیامد....

از کجای بلاها بگم؟ از غروب عاشورا؟؟ از دویدنهای بچه ها؟؟ از تازیانه  ها؟؟ از پابرهنه دویدنها؟؟؟ از غارتها؟؟؟ از رفتن با خیل نامحمها؟؟؟ از رقیه؟؟؟؟ او که چه سختیها کشید؟؟؟ چقدر حرف نگفته دارم ک تو میدانی و من نمیتوانم...!!!

داداش فقط شرمنده ات شدم...!!! امانتدار خوبی نبودم....!!! رقیه ات چه معصومانه جان داد....!!!

حالا که دوباره به دیدارت آمده ام حرفهای بسیار دارم که تا مخرج دهان می آید و خارج نمیشود... و البته خوب میدانم که خوب میدانی چه ها در دل و زبان دارم.....!!!!



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: اربعین،چهل روز گذشت،سلام از جانب زینب،چهل روز گذشت،اربعین حسینی،پرواز امام حسین و یارانش ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دانلود داستان داستان جاوید با لینک مستقیم
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:15 | بازدید : 19188 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان....!!!

دوستان گل بهتون پیشنهاد میکنم داستان (داستان جاوید) اثر بسیار قشنگ اسماعیل فصیح رو بخونید...!!! این کتاب زندگی واقعی یک زرتشتی با اعتقاد ایرانیه ک اسیر ظلم مسلمانان نمایان آغازین سالهای قرن اخیر میشه...!!! اتفاقات این دااستان بسیار تکاندهنده است و خیلی چیزها رو تو زمان حاضر برای ما بازخوانی میکنه....!!!! فقط کافیه مقدمه ی این کتاب رو بخونید چون این مقدمه بهتر از هر زبانی میتونه زبان کتاب رو وصف کنه....!!!!

کتاب رو دانلود کنید بخونید نظر بذارید فروشگاه روزگذار جوانی برید سوسک سیاه بالدار نشید...!!!!

سلامت و سربلند باشید....!!!

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>

 

دانلود...



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: دانلود داستان جاوید،با لینک مستقیم،اسماعیل فصیح،داستان ایرانی زرتشتی،اسیر ظلم عهد قاجار،دانلود داستان جاوید با لینک مستقیم ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
فرجه امتحانات!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:13 | بازدید : 335 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان.....!!!!

دوستان میدونید ک الان دیگه وقت فرجه است و همه دانشجویان عزیز در حال خرخوانی میباشند و آرزوهایی دارند امیدهایی....!!!

اگه این ترم و این درس ب خیر بگذره قول میدم از اول ترم درس بخونم قول قول قول....!!! فقط این ترم بخیر و خوشی بگذره..... حالا میبینی....!!!

کنار در اتاق یکی از اساتید دانشگاه ی نقاشی هست ک نشون میده اول ترمه و دانشجو داره تلویزون نگاه میکنه

۲ماه ب امتحان دانشجو داره تلوزیون نگاه میکنه....

۱ ماه ب امتحان دانشجو داره تو یو نگاه میکنه....

۲ هفته ب امتحان دانشجو کتاباش ولو شده رو زمین و خودش داره تی وی....!!!

۱ هفته داشنجو کتاب ولو خودم تی وی....

۲ روز دانشجو کتابا ولو خودش تی وی....

۱ روز کتابا... تی وی...

شب امتحان دانشجو داره میزنه تو سرش کتاب دستشه باقی کتابام دور و ورش و تی وی روشن....!!

فردای امتحان دانشجو داره تی وی......

 

 

باحال بود ن؟؟؟؟؟؟؟؟

البته من ۶ دور کامل تمام کتابها و جزوات رو خوندما....(ستاد تخریب روحیه وبلاگ روزگذار جوانی....)

نظر یتون نره فروشگاه و سوسک سیاه بالدار هم همینطور.....!!!!

سلامت و سربلند باشید....

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: فرجه،امتحانات،دانشجویان،خرخوانی،این ترم،قول میدم،درس بخونم،ترم بعد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بپا فیلتر نشی!!!!!؟!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:11 | بازدید : 387 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان گل....

دوستان تا حالا فکر کردین فیلترینگ چی میشه ک اینجور میشه؟؟؟؟؟؟

کی فیلتر میکنه؟؟؟؟؟

چرا فیلتر میکنه؟؟؟

با اجازه کی فیلتر میکنه.....

آخ آخ آخ آ خـــــــــــــــــــــــــــــــــخ تا فیلتر نشدم خودتون بخونید....

فقط نظر یادتون نره فروشگاه روزگذار جوانی هم برید سوسک سیاه بالدار نشید......

سلامت و سربلند باشید....

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>

 

فضای فراگیر مجازی و تعدد نهادهای مختلف در ارتباط با این فضا همواره این سوال را به ذهن متبادر می‌سازد که به راستی چه کسی مسئول توسعه و راه‌اندازی زیرساخت‌ها و چه کسی مسئول بسط و گسترش سرویس‌های این حوزه است؟

 

پاسخ به این سوالات که شاید با حضور وزارتی چون ارتباطات و فناوری اطلاعات ساده باشد و نتیجتا این وزارتخانه را به عنوان متولی این امور معرفی کند، اما هیچگاه نمی‌تواند در زمینه تصمیم‌سازی و برخورد با این فضا نیز رأی محکمی را صادر کند زیرا نهادهای بسیاری حضور دارند که از ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با این فضا هستند و اگر قرار باشد حکمی در ارتباط با آن صادر شود، خود را حداقل در مقام تصمیم‌گیر خواهند دید.

 

در کشور ما نیز همچون سایر نقاط دنیا، تصمیم‌سازی در ارتباط با برخورد و سیاست‌گذاری برای این فضا هم‌پای بسط و گسترش زیرساخت و سرویس‌هاست و چه بسا اعمال نظر و سیاست‌گذاری از موضوعات سخت‌افزاری و زیرساختی سبقت بگیرد و نقش‌اش حائز اهمیت‌تر شود.

 

بر این اساس نهادهایی چون شورایعالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و برخی نهادهای امنیتی و نظامی نقشی پررنگ‌تر خواهند داشت.

 

یکی از این موارد، فیلترینگ و اعمال نظر در برخورد با تکنولوژی‌های نو و بدیع است که توسط اعضایی از این بخش‌ها صورت می‌گیرد اما اینجا هم سوالی پیش می‌آید که آیا تنها نهادهایی چون کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه قادر به اعمال فیلترینگ و محدودیت برای سایت‌های مضر و در واقع لیست‌های سیاه هستند یا ارگان دیگری هم می‌تواند در این زمینه ورود کند و بنا به نظر خود، سایتی را فیلتر یا سرویسی را محدود کند؟

 

این کارگروه در پاسخ به این سوال می‌گوید که براساس مواد 21 تا 23 قانون جرائم رایانه‌ای، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه جهت هماهنگی نهادهای مختلف در انجام مأموریت‌های قانونی و با حضور نمایندگان این نهادها تشکیل شده است لذا هرگونه دستوری مبنی بر فیلتر، مسدودسازی یا هر اقدام قانونی دیگری در زمینه جرائم رایانه‌ای از طریق این کارگروه اعلام خواهد شد.

 

اما این کارگروه در برابر سوال دیگری مبنی بر اینکه پس نهاد یا سازمان دیگری نمی‌تواند بدون اجازه کارگروه دستور فیلتر یا مسدودسازی را صادر کند؟، عنوان می‌کند: البته چنانچه شکایت خصوصی از تارنمایی در یکی از محاکم یا مراجع قضایی مطرح گردد، مقام قضایی رسیدگی کننده به پرونده نیز می‌تواند دستور پالایش یا مسدودسازی تارنمای مربوطه را صادر نماید. به جهت ایجاد هماهنگی، اکثر این دستورات نیز از طریق دبیرخانه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه که در دادستانی کل کشور مستقر است، ابلاغ می‌گردد.



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: فیلترینگ،فیلتر نشی،کی فیلتر میکنه،چرا فیلتر میکنه،شورای عالی مجازی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خر!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:9 | بازدید : 317 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان.....!!!

 

آقا استاد ما این شعر رو خوند کلی حال کردم شمام حال کنید....!!!!!

خر نه تنها به نشان جل و افسار خر است

تن خر گرچه بود در کت و شلوار خر است

دو سه مثقال خریت ز خران چیزی نیست

آدمی هست که الحق دو سه خروار خر است

نظر یادتون نره....!!! فر.شگاه روزگذارم ک در جریانید دیگه نگم سوسک سیاه بالدار ش هرکی نره...!!!!!

سلامت و سربلند باشید...!!!

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: خر نه تنها،به نشان جل و افسار، خر است،تن او گرچه بود ر ،کت و شلوار خر است،خریت،ز خران،آدی هست،دس خروار خر است، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
روزم مبارک!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:6 | بازدید : 353 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!!

دوستان روز دانشجو رو به خودم ک آینده ساز این مملکتم و چرخ فرهنگ و اقتصاد و غلم و... این مملکت به همت دستان توانمند من خواهد چرخید رو تبریک میگم...!!! روز دانشجو روز نشاندهنده ی اهمیتم در جریان پیروزی انقلاب و اهمیتم در پیشرفتهای بغد از اونه....!!! این روز رو ب خودم و نقش تاثیرگذارم در این کشور تبریگ میگم و امیدوارم وزارت علوم سایر نهادها و در نهایت کشور قدر من رو بدونه....!!!!!

میدونم نظرتون با من یکیه پس دیدگاه بذارید و نظر موافقتون رو اعلام کنید....!!

هرکی نره فروشگاه روزگذار جوانی سوسک سیاه بالدار ش....!!!

سلامت وسربلند باشید

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: روز دانشجو!روزم مبارک،16آذر،آینده ساز این مملکت،همت دستان توانمند من،فرزندان این سزمین،آب و خاک،ایران زمین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
کی کجاست؟!؟!؟!؟!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:2 | بازدید : 388 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان....!!

دوستان هواپیمایی ک از یاسوج به سمت تهران میمده دچار مشکل شده و به خاطر داشتن خلبانی کارکشته تونسته ب سلامت به یاسوج برگرده....!!! به نظر شما جقدر از این نیروهای مجرب و کارکشته همونجایی هستند ک باید باشند؟؟؟؟؟

نظراتتون رو برام بذارید.

سلامت و سربلند باشید....!!

<<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: خلبان , یاسوج , تهران , برگشت , یاسوج , مهارت خلبان , نیروهای مجرب , فرزندان این خاک , هواپیما ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ببخشید اینجا کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:59 | بازدید : 330 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!!!

دوستان نظرتون رو در مورد این مطلب برام بگذارید...!! هرچند شاید از نگاه عده ای درست باشه یا نباشه... اما هر آنچه نظرتون هست برام بگذارید....!!!

در مورد مطلب چیزی نمیگم و قضاوتش با شما فقط نظر یادتون نره

سلامت و سربلند باشید....!!!!

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>

 

 

از سال 87 که ایده لباس فرم دانشجویی ارائه شد تا کنون، دانشجویان زیادی مانند مسئولان مخالفت و موافقت خود را با این طرح ابراز کرده اند. موافقان معتقدند که دانشگاه ها به سالن مد تبدیل شده است و باید فکری به حال آن کرد و مخالفان می گویند مگر دانشگاه پادگان است که بشود برایش لباس فرم در نظر گرفت!


این ایده ابتدا توسط خودِ دانشگاهیان، به دلیل وضع نامناسب برخی از دانشجویان ارائه شد و اجرای آن نوید درست شدن اوضاع را می داد.


این ایده ابتدا طرحی خوب و قابل اعتنا به نظر می رسید و مخالفت جدی با آن صورت نگرفت، اما رفته رفته، همراه شدن آن با بحث ممنوعیت اختلاط دانشجویان دختر و پسر و حتی اسلامی شدن دانشگاه ها و جداسازی کلاس ها، موجب اعتراضاتی شد و حتی برخی دانشجویان در دانشگاه های مختلف، اعتراض خود را در قالب تجمع به گوش مسئولان فرهنگی رساندند.

 

 


از آن طرف هم بودند مسئولانی که پای حرف خود در مورد لباس فرم دانشجویی ایستاده بودند و با گفتن جمله هایی نظیر «از ورود دانشجویانی که با لباس مهمانی وارد دانشگاه می شوند باید جلوگیری کرد» روی حرف و ایده خود پافشاری می کردند.


بعضی دانشگاه‌ها سالن مد شده‌اند


موافقان بحث پوشش برای دانشجویان، هم مسئولان فرهنگی هستند و هم طیف وسیعی از دانشجویان؛ دانشجویانی که از وضع خراب ظاهر دانشگاه به تنگ آمده اند و پوشش های هنجارشکنانه اذیتشان می کند.


اطمینان، دانشجوی رشته روان شناسی است و در مقطع ارشد دانشگاه الزهرا درس می خواند. او یکی از موافقان یونیفرم دانشجویی است. می گوید: «اگر بحث لباس فرم برای دانشجوها باعث شود که این وضع و اوضاع سامان پیدا کند، موافق آن هستم.»

 

از ظاهر بعضی از دانشجوها گلایه دارد و معتقد است، برخی پوشش ها فقط اوایل آن غیرطبیعی به نظر می رسد و بعد به مرور مد می شود و گاهی پوشش های ناجور اپیدمی می گردد!

 

 
مظاهری هم که دانشجوی دانشگاه آزاد است، با این که حجاب کاملی ندارد، اما با یونیفرم موافق است. برای حرف هایش دلیل هم دارد و کم شدن چشم و هم چشمی را یکی از دلایل موافقتش با یونیفرم می داند. می گوید که این قضیه در بین دانشجویان دختر خیلی به چشم می خورد و در مقاطعی بسیار اذیت کننده می شود؛ طوری که خیلی از دانشجوها از قاعده «خواهی نشوی رسوا...» پیروی می کنند و پوشش های غیرعادی را انتخاب می نمایند.

 

 

موسوی، دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه تهران دلیل علمی برای موافقتش با یونیفرم دارد. می گوید در اکثر کشورهای دنیا، دانشجوهای پزشکی و دندانپزشکی به دلایل بهداشتی از یونیفرم استفاده می کنند و این یونیفرم تنها برای مواقع مواجهه با بیمار نیست و در زمان کلاس های تئوری نیز استفاده می شود.

 

علیمردانی، دانشجوی پسر یکی از دانشگاه های مطرح پایتخت، ارتباط پوشش را با ناسالم شدن فضای دانشگاه بسیار تنگاتنگ می داند و معتقد است پوشش ها و رفتارهای نابهنجار پایه و اساس سایر فسادها در دانشگاه هستند؛ او می گوید: اگر قرار باشد لباس فرم دانشجویی، از این معضلات جلوگیری کند، با آن موافق است.

 

صالح آبادی، استاد دانشگاه آزاد هم موافق طرح لباس فرم دانشجویی است و معتقد است، گسترش جو علمی در دانشگاه از اوجب واجبات است و توجه به ظاهر در برخی دانشگاه ها، موجب شده تا این توجه به درس و علم، تحت الشعاع قرار گیرد.


او می گوید: «با این که لباس فرم دانشجویی علاج واقعی نیست، ولی شاید مسکنی باشد بر اوضاع فعلی.»


کار فرهنگی، بخشنامه ای نیست

 

مخالفان هم دلایل قابل طرحی دارند. بحث یونیفرم دانشجویی بلافاصله بعد از مطرح شدن، گارد ایجاد می کند؛ چرا که این تصور را به وجود می آورد که دانشجو دارد محدود می شود و چیزی به اجبار به او تحمیل می گردد.


تمامی محورهایی که دانشجویان یا استادان مخالف، در مورد لباس فرم دانشجویی مطرح می کنند، ناشی از همین تفکر است.


عرفانی، دانشجوی ارشد برق دانشگاه تهران تعیین لباس فرم دانشجویی را مسخره می داند. می گوید مگر دبیرستان است که روپوش برایمان تهیه کنند؟! معتقد است اگر قرار باشد لباس فرم برای دانشجویان تهیه شود، شکل دانشگاه شکل نامأنوسی به خود می گیرد.


این دانشجو و دانشجویانی که خیلی تند و شدید، همان اول و بدون در نظر گرفتن جوانب، مخالفت خودشان را اعلام می کنند، شعار «دانشگاه پادگان نیست» سرمی‌دهند و هیچ مزیتی برای این کار قائل نیستند.


اما گروهی دیگر از مخالفان، کمی منطقی ترند؛ اینان با ایده اعلام و تعیین الگوی پوشش در جامعه و دانشگاه موافقند، اما لباس فرم را برنمی تابند.


می گویند بهتر است یک چارچوب برای لباس دانشجو فراهم شود نه این که به اجبار همه یک چیز بپوشند و یک رنگ؛ چیزی که در خیلی از کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز رواج دارد.


عده ای هم هستند که لباس فرم را توهین به شعور دانشجو می دانند؛ این عده می گویند: «یعنی ما نمی دانیم چه لباسی مناسب فضای دانشگاه است که دیگران برای ما تصمیم بگیرند؟»


این سوالشان شاید از منظر دانشجویان موافق لباس فرم، جواب جالبی داشته باشد؛ چرا که اکثراً معتقد بودند دانشجویان هنجارشکن، فرق دانشگاه با سالن مد و مهمانی را نمی دانند.

 

 

عده ای دیگر از مخالفان نیز معتقدند کار فرهنگی، با اجبار و بخشنامه به جایی نمی رسد. باید از پایه شروع کرد و به نتیجه رسید. این که کاری را اجباری کنیم، جز این که دانشجو را در موضع مخالف خودمان قرار دهیم، به طوری که حرف منطقی را هم قبول نکند، راه به جایی نبرده ایم.


درست است که موضوع لباس دانشجویی و ضوابط مربوط به آن به مسائل مربوط به بحث عفاف و حجاب و حیا و بعضاً آموزه های دینی ما برمی گردد، اما حفظ حرمت دانشگاه با داشتن پوشش مناسب، چیزی نیست که صرفاً ربطی به اعتقاد دینی دانشجویان داشته باشد.


امید است مسئولان فرهنگی دانشگاه ها، با توجه به این نظرات، تصمیم صحیحی برای این منظور اتخاذ کنند تا از عوارض احتمالی اجبار لباس فرم و یا بی توجهی نسبت به فرهنگ پوشش حاکم بر دانشگاه ها جلوگیری شود.
 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: نظرات،لباس فورم،مخالفان و موافقان لباس متحد الشکل،دانشجویان،اساتید،مسئولین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
کی میاد بریم؟؟!؟!؟
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:56 | بازدید : 560 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان گوگولی مگومی من....!!!!!

دوستان چقدر دوست دارید خارج از کشور تحصیل یا حتی زندگی کنید.....!!!!!!

این مطلب رو بخونید و نظراتتون رو برام بگذارید!!!!!!ا

سلامت و سربلند باشید....!!!

<<<<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>>

 

ماجرایی که برای حامد 27 ساله رخ داد، نمونه خوبی برای کسانیست که در سفرهای خارجی غفلت می کنند. او چند سال قبل برای ادامه تحصیل به مالزی رفت و توانست مدرک فوق‌لیسانس مدیریت را از یکی از دانشگاه‌های این کشور بگیرد. روزهای خوشی را در این کشور سپری کرد و حتی یک صرافی هم در مالزی راه انداخت اما در ادامه سرنوشت آن‌طور که او می‌خواست برایش رقم نخورد. همکاری ناخواسته با قاچاقچیان شیشه او را به عمق بیچارگی کشاند و باعث شد که از سوی پلیس دستگیر شود. حامد از روزهایی که در بازداشت اداره اطلاعات مواد مخدر مالزی بود به عنوان بدترین روزهای زندگی‌اش یاد می‌کند و می‌گوید دوست دارم دیگران حرف‌هایم را بخوانند و بشنوند و از مالزی بترسند.» گفت‌وگوی با او را در ادامه می‌خوانید.

      


چه زمانی به مالزی رفتی و چطور شد که در آنجا ماندگار شدی؟
سال 2007 برای درست خواندن به مالزی رفتم. بعد از مدتی کم‌کم تصمیم گرفتم در آنجا کار کنم. فکر کردم که راه انداختن صرافی کار خوبی است رفتم شهر کوالالامپور و مشغول شدم. درآمد خوبی داشتم و همه‌چیز خوب بود تا اینکه پای خلافکارها به مالزی باز شد و آتشی که آنها به پا کردند دامان من را هم گرفت.
تو و قاچاقچیان شیشه چه رابطه‌ای داشتید؟
من ناخواسته با آنها کار کردم و پول‌هایشان را به ایران حواله می‌کردم. اما عده‌ای هم هستند که خواسته یا ناخواسته قربانی این باندها می‌شوند به اینها «فدایی می‌گویند. چون از ایران به آنها بسته‌ای می‌دهند و می‌گویند این بسته را ببر مالزی مثلاً یک کیلو شیشه را اگر در ایران 8 میلیون تومان بخرند. در مالزی چند برابر می‌فروشند و به همین دلیل به کسانی که بتوانند این محموله‌ها را برایشان رد کنند دستمزد خوبی می‌دهند. این افراد (فدایی‌ها) هم بی‌خبر از اینکه ممکن است چه بلایی سرشان بیاید، وسوسه می‌شوند و در ازای دریافت دستمزد کار انتقال محموله را به عده می‌گیرند اما در فرودگاه مالزی بیشتر آنها گیر می‌افتند.

چطور شد که در مالزی دستگیر و زندانی شدی
من یک ماشین به خلافکار اجاره دادم. یک مرسدس بنز اس‌ال 350. البته می‌دانستم آن مرد یک خلافکار است اما چون می‌دانستم این افراد خودشان مواد حمل نمی‌کنند خیالم راحت بود. یک روز این آقا آمد محل کارم که کرایه ماشین را بدهد. آن روز چون من ماشین نداشتم گفت سوار شو من می‌رسانمت. من هم سوار شدم و به سمت خانه حرکت کردیم. رسیدیم و من پیاده شدم چند لحظه بعد صدای شلیک شنیدم. دیدم مأموران پلیس که در تعقیب آن مرد بودند چند گلوله شلیک کردند. مرد خلافکار جهت خیابان حرکت کرد و متواری شد. مأموران هم مرا گرفتند و کلی کتک زدند. چند ساعت مرا نگه داشتند تا اینکه خودروی مرد خلافکار چند خیابان آن طرف‌تر کشف شد. ماشین را بازرسی کردند و از زیر لاستیک زاپاس دو کیلو شیشه کشف کردند. آنها خانه‌ام را زیرورو کردند گفتم شیشه متعلق به من نیست. من برگه دارم که ماشین را کرایه‌ داده‌ام اما باز داشتم کردند و بردند اداره پلیس

برخورد مأموران با تو چگونه بود؟
برخورد خیلی بدی داشتند. در این حد که به صورتم تف می‌کردند و چیزی برایشان مهم نبود. بیشتر مأموران پلیس هم خودشان معتاد هستند. مثلاً همان موادی را که کشف کردند دو کیلو بود اما نزدیک 300 گرم از رویش برداشتند و به من گفتند چیزی نگوم کمکت می‌کنیم. قبلاً هم شنیده بودم مواد مخدر یک نفر را گرفته بودند که حدود 150 کیلو بوده اما تا به دادگاه برسد حدود 80 کیلو شده بود یعنی در این حد از مواد مخدر دزدی می‌کردند. آنقدر سود شیشه در مالزی زیاد است که هر کسی را وسوسه می‌کند.

برخورد دادگاه مالزی چطور بود؟
آنها قانون ضعیفی دارند. دنبال این نیستند که مواد متعلق به چه کسی است می‌گویند مواد را از شما گرفته‌ایم و مسئولش شما هستی. مقدار خیلی کم هم اعدام دارد.

بعد از آنکه دستگیر شدی تو را به کجا بردند؟
به یک بازداشتگاهی شبیه قفس. حتی از جایی که سگ‌های ولگرد را هم نگهدای می‌کنند، بدتر بود.

مگر چه شرایطی داشت؟
معمولاً زندانیانی که به خاطر مواد مخدر دستگیر می شوند پیراهن و شوارک نارجی رنگ و گشاد می‌پوشند و در سلول‌های انفرادی نگهداری می‌شوند اتاقی دو د سه که یک شیر اب دارد حدود 14 روز در این سلول از آنها نگهدای می‌کنند و بعد از آن یا آنها را آزاد می‌کنند یا طرف را به زندان می‌فرستد.

همه زندانیان چنین شرایطی دارند؟
چیزی که گفتم مربوط به زندانیان پرونده‌های مواد مخدر است. زندانیان معمولی در یک سلول دسته‌جمعی هستند و مثلاً در یک اتاقی که به طور ایستاده 20 نفر جا می‌شوند حدود 15 نفر را نگهداری می‌کنند که این افراد لباس بنفش می‌پوشند. یک تخت چوبی دخل اتاق است که رویش می‌خوابند و خبری از پتو، ملحفه و... نیست.

وضعیت غذا در بازداشتگاه چطور بود؟
صبحانه همیشه دو تا بیسکویت و یک پلاستیک چای می‌دادند. چون چای را در کیسه پلاستیکی می‌خورند و لیوان ندارند. ناهار و شام هم در یک کاغذ A4 هفت تا هشت قاشق برنج و یک ماهی کوچک شبیه ماهی کیلکا که سوخته و سیاه است می‌دادند. آب هم باید از همان دستشویی می‌خوردیم. تمام 14 روز وضعیت غذا همین بود. اما اگر شما پول داشته باشی روزی 500 رینگیت که حدود 500 هزار تومان می‌شود باید رشوه بدهی به مأموران بازداشتگاه که اگر آدم خوبی باشند و پولت را نخورند برایت ساندویچ بیاورند.

بعد چه اتفاقی افتاد؟
بعد از 14 روز مرا بردند دادگاه قاضی پرونده را مطالعه کرد. گفت این آقا بیگناه است. من را آزاد کردند اما جلوی در دوباره به من دستبند زدند. گفتند حالا دوباره بازداشتی.

چرا دوباره دستگیرت کردند؟
اصلاً آزاد نکردند که بخواهند دوباره دستگیر کنند این بار به خاطر یک قانونی به نام ال‌ال‌بی‌کی مرا بردند. گفتند 30 روز تحت نظر وزارت کشور و 30 روز تحت نظر پلیس اطلاعات مالزی هستی. بعد از 60 روز یا آزاد می‌شوی یا اینکه می‌توانیم تو را 2 سال زندانی کنیم و این 2 سال می‌تواند تا 8 سال هم تمدید شود به این ترتیب مرا در بازداشتگاه نگه داشتند. راستش این قانون دست پلیس را باز می‌گذارد، برای اینکه هرکسی که مظنون به حمل و قاچاق مواد هم باشد حتی در صورت حکم تبرئه دادگاه از 60 روز تا 8 سال در زندان بماند

چقدر طول کشید تا به پرونده‌ات در دادگاه رسیدگی شود؟
اول یک وکیلی گرفتم. از چیزهایی که داخل سلول روی دیوار نوشته شده بود با وکیلی به نام داتو آشنا شدم. روی دیوارهای زندان نوشته شده بود که او وکیل خوبی است. من هم خانواده‌ام را سراغش فرستادم. 40 میلیون تومان از آنها گرفت و گفت تضمین می‌دهم که آزاد می‌شوی. حتی تاریخ آزادی‌ام را هم گرفت. چون رابطه خوبی با دادگاه داشت. چند روز بعد بالاخره آزاد شدم.

اگر کسی واقعاً مواد مخدر با خود به این کشور ببرد. بعد از دستگیری سرنوشتش چه می‌شود؟
من بیگناه بودم اما این همه عذاب کشیدم. چه برسد به اینکه طرف گناهکار هم باشد. معمولاً شیشه‌ای که از ایران به مالزی قاچاق می‌شود یا داخل چمدان جاسازی شده یا اینکه در معده مسافر. کسانی که مواد می‌بلعند تا آن را قاچاق کنند راهی برای فرار ندارند. چون قطعاً می‌دانسته‌اند چه چیزی خورده‌اند. اکثر این افراد حکمشان اعدام است چون راهی برای فرار ندارند که بگویند نمی‌دانستیم چه خورده‌ایم. به خاطر همین هیچ تلاشی نمی کنند و وکیل هم نمی‌گیرند اما افرادی
در چمدان‌شان مواد پیدا می شود فقط حدود 10 درصد شانس دارند که به اعدام محکوم نشوند. آنها می‌گویند بار برای من نبوده و یا اینکه چمدانم جابه‌جا شده که از آنها هم آزمایش‌های مخصوصی می گیرند و در بیشتر مواقع همه‌چیز معلوم می‌شود افرادی که در چند وقت اخیر حکم اعدام گرفته‌اند. بیشترشان در فرودگاه گرفتار شده‌اند.

چند نفر ایرانی در زندان‌های مالزی منتظر اجرای حکم اعدام هستند؟
آنطور که شنیده‌ام حدود 50 ، 60 نفر حکمشان صادر شده و منتظر اعدام هستند حدود 300 تا 4000 نفر هم زندانی هستند که مطمئنم اگر به این تعداد کمک نشود بیشترشان حکم اعدام می‌گیرند.

آیا در مدتی که در مالزی بودی شنیدی که یک ایرانی اعدام شود؟
تا به حال هیچ ایرانی‌ای در مالزی اعدام نشده است و فقط براشان حکم صادر شده است. چون صدور حکم اعدام بین 5 تا 7 سالی طول می‌کشد و هیچ ایرانی‌ای تا به حال این زمان را به طور کامل طی نکرده که بخواهد اعدام شود. از طرفی قانونی در جنوب شرق آسیا تصویب شد که دیگر کسی را اعدام نکنند. مالزی هم از جمله این کشورهاست. اما اگر اعدامت کنند راحت‌تر است تا اینکه بخواهی شرایط سخت زندان‌های مالزی را تجربه کنی.
 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: رفتن از کشور،خارج از کشور،تحصیل،زندگی،مالزی،زندگی،اقامت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0